از جزایر مالدیو یک خاطره از کودکی در ذهنم باقی مانده است. خاله من گاهی به شوخی می‌گفت : یخ‌های قطبی دارن آب میشن. این آخر هفته بجای اینکه بریم فشم، بریم مالدیو رو ببینیم تا زیر آب نرفته.

مجمع الجزایر مالدیو همواره برایم تداعی کننده آب‌های شفاف با ریزورت‌های بسیار لوکسی بود که کف آنها شیشه‌ای است و فقط افراد مرفه برای تعطیلات به آنجا می‌روند. تمام عکس‌ها و فیلم‌هایی که از این جزایر دیده بودم هم گواه همین تصویر ذهنی بود.

تا اینکه در ماه‌های اولی که همکاری با دوستم حسین را شروع کرده بودم روزی تعریف کرد که دو سال قبل برای یک هفته به این جزایر سفر کرده بود و کل هزینه‌اش بجز هزینه پرواز حدود ۱۹۰ دلار شده بود.

باورش کمی برایم سخت بود. بعد توضیح داد که در ۳ جزیره از هزار و اندی جزیره مالدیو، سکنه بومی زندگی می‌کنند و در این جزایر هزینه اقامت پایین است و حتی هاستل با شبی ۲۰ دلار هم میتوان گرفت. همانجا نرخ پرواز به مالدیو را برای چند ماه بعد چک کردیم و دیدیم ایرلاین عمان‌ایر نرخ پرواز بسیار خوبی برای آن تاریخ گذاشته که حدود یک میلیون و صدهزار تومان بود.

بیدرنگ جرقه برنامه‌ریزی یک تور میان رده به ذهنمان خطور کرد و مشغول کار شدیم. برای دیماه چند شب اقامت در یک هتل ۳ ستاره در جزیره مافوشی و یک شب اقامت در جزیره ماله گرفتیم و به این صورت اولین سفرم به این جزایر در غالب ۶ روز تور در مالدیو رقم خورد.

قرار شد ابتدا حسین به مالدیو برود و همه کارهای قبل از تور را مرتب کند و من به همراه گروه چند روز بعد به سمت مالدیو پرواز کنیم.

نقشه مالدیو

مختصری در مورد مالدیو:

مجمع الجزایر مالدیو متشکل از ۱۱۹۲ جزیره است که در اقیانوس هند و ۶۰۰ کیلومتری جنوب غربی کشور هندوستان واقع شده است. این کشور در حدود ۵۴۰.۰۰۰ نفر جمعیت دارد و پایتخت آن جزیره ماله است که حدود ۱۰۴.۰۰۰ نفر سکنه دارد. مالدیو کم جمعیت‌ترین کشور قاره آسیا است.

مالدیو کم ارتفاع ترین کشور دنیاست و بلندترین نقطه این کشور تنها ۲.۵ متر ارتفاع دارد. مجموع مساحت خشکی‌های مالدیو حدود ۲۹۸ کیلومتر مربع است (کمتر از نصف وسعت شهر تهران) و با احتساب پهنه‌های آبی به حدود ۹۰.۰۰۰ کیلومتر مربع می‌رسد و از نظر وسعت نیز کوچکترین کشور قاره آسیا بشمار می‌آید.

مردم آن به زبان دیوهی صحبت می‌کنند که ریشه‌های زیادی با زبان سینهالی و هندی دارد. این مجمع الجزایر در گذشته بصورت پادشاهی اداره می‌شد که جزیره ماله مقر پادشاه و محل فرمانروایی بر جزایر بوده است.

دریانوردان ایرانی و عرب به این جزایر دیبجات یا دیباجات می‌گفتند و در مسیر تجارت دریایی خود به شرق دور از بنادر این جزایر استفاده می‌کردند.

مردم مالدیو تماماً مسلمان هستند و مذهب سنی دارند. در میانه‌های سده دوازدهم از آیین بودایی به اسلام گرایش پیدا می‌کنند و طبق روایات یک روحانی به نام یوسف تبریزی دین اسلام را به این جزایر آورده است. البته روایات مختلفی از روی آوردن این مردم به اسلام وجود دارد که با اسطوره‌ها درهم آمیخته شده است.

قسمت‌های جنوبی مجمع‌الجزایر مالدیو بر روی خط استوا قرار گرفته از اینرو شاهد اقلیم حاره در تمام این جزایر هستیم و دما بین ۲۴ تا ۳۳ در کل سال متغییر است. این کشور دارای دو فصل کم بارش و پر بارش است و باران‌های فصلی از اواخر ماه آوریل شروع و در اواخر اکتبر پایان می‌گیرد.

ویزای مالدیو:

کشور مالدیو از اتباع ایرانی ویزا نمی خواهد و فقط مهر ورود در پاسپورت زده می شود.

سفرنامه مالدیو:

روز اول: رسیدن به مالدیو و باران شدید

پرواز ما از طریق توقفی که در مسقط داشت، حدود ساعت ۷ عصر به مالدیو رسید. فرودگاه در یک جزیره کوچک به اسم هولوماله در فاصله کمی از جزیره ماله پایتخت مالدیو قرار دارد.

موقع ورود سختگیری زیادی برای ایرانی‌ها کردند و رزرواسیون اقامت و بلیت پرواز تک تک همسفران را چک کردند.

از آنجا که در مالدیو، در داخل جزایری که سکنه بومی دارد نوشیدن مشروب ممنوع است و اساساً مشروب گیر نمی‌آید، دو نفر از همسفران در فرودگاه مسقط از فری‌شاپ مشروب گرفتند که در فرودگاه مالدیو به آنها گفتند که کوله پشتی شان را باز کنند و مشروب را تحویل بدهند. البته یک رسید دادند که در زمان برگشت از مالدیو می‌توانستیم با ارائه آن، بطری‌ها را پس بگیریم.

ناگهان صدای شدیدی در سالن فرودگاه پیچید که ناشی از شروع یک باران سیل‌آسا و برخورد آن با سقف فرودگاه بود. خوشبختانه به همه همسفران از قبل گفته بودم که با خودشان پانچو بیاورند. سریع پوشیدیم و از فرودگاه بیرون آمدیم تا به سمت اسکله قایق‌ها برویم.

فرودگاه ماله - سفرنامه مالدیو

تا جزیره مافوشی که هتل ما قرار داشت حدود یک ساعت و نیم با قایق تندرو فاصله بود و از قبل با هتل هماهنگ کرده بودیم که یک قایق دنبال ما بفرستند. در اسکله راننده قایق تندرو ما منتظر ما بود و بیدرنگ پس از بارگذاری ساک‌ها داخل قایق به راه افتاده بودیم.

در کل مسیر به شدن باران می‌بارید و من کمی نگران شدم که اگر روزهای بعدی هم به همین منوال باشد می‌تواند سفر را به کام ما تلخ کند.

حدود ساعت ۹:۳۰ شب به مافوشی رسیدیم و تا بخواهیم از اسکله به هتل کوچک دو طبقه مان برویم و چک‌این کنیم حدود ۱۰ شده بود. خوشبختانه حسین هماهنگی یک شام مفصل دریایی را برای ما انجام داده بود اما به دلیل بارش باران مجبور شده بودند شام را از تراس هتل به داخل سالن منتقل کنند.

پس از اعلام برنامه فردا به گروه به اتاق رفتیم تا کمی با حسین به کارهای فردا بپردازیم و سپس بخوابم.

سعی کردم نگرانی از وضعیت بارش روز بعد را به فراموشی بسپارم و بخوابم.

روز دوم: یک گشت اسنورکلینگ فوق العاده

خوشبختانه برخلاف خیلی از تورهای طبیعتگردی و ماجراجویانه دیگر که باید صبح زود بیدار شد، در مالدیو چندان عجله‌ای برای گشت‌ها وجود ندارد. گشت‌ها هم صرفاً گشت‌های دریایی برای دیدن محیط های آبی اطراف است زیرا خود جزایر آنقدر کوچک هستند که چیز چندانی برای دیدن ندارند.

ساعت ۸ صبح از خواب بلند شدیم. اولین چیزی که به گوشم خورد صدای نم نم باران بود. بیرون آمدم و دیدم در افق آسمان در حال باز شدن است و کلی خوشحال شدم. دوست نداشتم اولین تجربه‌ام از سفر به این کشور بخاطر باران محدود به ماندن در هتل شود و از طرفی برای من که عاشق فعالیت‌های آبی بودم این امکان وجود داشت که گشت‌های دریایی برای غواصی و اسنورکلینگ انجام نشوند.

در هر صورت صبحانه مختصری خوردیم و راهی اسکله شدیم.

جزیره مافوشی مالدیو

هوا همچنان ابری اما کم کم در حال باز شدن بود. در اسکله با یکی از قایق‌ها هماهنگ کردم تا ما را به منطقه‌ای که صخره‌های مرجانی خوبی به اسم «بنانا ریف» داشت ببرد. تا آماده حرکت بشود نیم ساعتی طول کشید و سپس راهی شدیم. دریا بسیار آرام بود و نوید یک اسنورکلینگ عالی را میداد.

نیم ساعت بعد به منطقه مذکور رسیدیم. من که بیتاب رفتن داخل آب بودم تا ببینم آنچا از زیبایی‌های دنیای زیر آب مالدیو تعریف می‌کنند صحت دارد یا خیر.

پس از تعویض لباس‌ها و پوشیدن فین (کفش غواصی) و ماسک (عینک غواصی) و اسنورکل (لوله‌ای برای تنفس هوا) وارد آب شدیم.

اسنورکلینگ در مالدیو

بطور حیرت‌آوری آب شفاف بود به گونه‌ای که من تا به آن روز به این شفافیت ندیده بودم.

نگاهی به زیر پایم انداختم و از تنوع رنگ مرجان‌ها به هیجان آمدم. انگار به یک آکواریوم بزرگ نگاه می‌کردم. صدای ضربان قلبم را می‌شنیدم و دوست داشتم تا هرچه زودتر به قسمت‌های پر عمق‌تر بروم.

پس اینکه یک یک مسافران وارد آب شدند و توضیحاتی در مورد اسنورکلینگ به آنها دادم و راهنمایی‌شان کردم که چگونه باید از لوازمشان استفاده کنند به همراه ۳ نفر از گروه که توانایی شنای بهتری داشتند و کمی دور شدیم تا به قسمت‌های عمیق‌تر برویم و چند غوص تا عمق ۵ الی ۶ متری بزنیم.

تور مالدیو

تنوع ماهی های رنگارنگ اطرافم ذوق زده‌ام کرده بود بخصوص که هیچ ترسی هم از انسان نداشتند. بالا آمدم و چندین نفس عمیق گرفتم و دوباره غوص کردم و تا عمق حدود ۹ متری پایین رفتم. ناگهان احساس کردم یک مرجان کمی پایین‌تر از جایش تکان خورد. دقت بیشتری کردم و دیدم یک لاکپشت است. تا آنجا که نفس داشتم دنبالش رفتم و سپس بالا آمدم.

لاکپشت دریایی سفرنامه مالدیو

خوشبختانه دیدت این لاکپشت زیبا تنها نصیب من نشد و در حدود ۱۰ دقیقه‌ای در همان نزدیکی به آرامی پرسه زد و سپس دور شد. هر از گاهی سراغ بقیه همسفران می‌آمدم و کمی کمکشان می‌کردم که به زیر آب بیاییند و مرجان‌ها و ماهی‌ها را نگاه کنند و دباره به قسمت‌های عمیق می‌رفتم.

کمی بعد دیدم آن پسرک جوانی که به عنوان راهنمای محلی و کمک برای اسنورکلینگ همراه ما آمده بود در زیر آب به پشتم زد و علامت داد بالا بیاییم. به همراهش بالا رفتم و گفت باید برویم. ۳ ساعت است که اینجاییم و وقت نهار شده است.

شنا در مالدیو

باورم نمیشد به این سرعت ۳ ساعت گذشته باشد. به روی قایق آمدیم و سپس راهی جزیره دیگری شدیم که حدود نیم ساعت فاصله داشت و به آن سان آیلند می‌گفتند. بعداً فهمیدم که تمام این جزایر اسامی محلی سختی دارند که برای راحت کردن خودشان به توریست‌ها می‌گویند اسم این جزیره سان آیلند است و به این ترتیب صدها جزیره سان آیلند وجود دارد.

این جزیره بسیار کوچک بود و مجموعاً حدود ۵ واحد اقامتی داخلش ساخته شده بود اما متروکه به نظر می‌رسید. در مالدیو اشخاص می‌توانند از دولی جزایر را اجاره کنند و در آن ریزورت بسازند و بصورت شخصی آن را اداره کنند. ظاهراً این جزیره (سان آیلند) موقتاً بلا صاحب بود و قایق‌هایی که گشت‌های کوتاه یک روزه را اجرا می‌کردند از آن برای سرو نهار استفاده می‌کردند.

سفرنامه مالدیو

نهار یک ماهی بسیار بزرگ و خوشمزه کباب شده و مقدار زیادی مخلفات و سبزیجات در کنارش بود. کسی که مالدیو می‌آید باید بداند که عمده غذاها دریایی است و اگر با غذاهای دریایی مشکل دارد به او سخت خواهد گذشت. در حین خوردن نهار دوباره هوا ابری شد و به سرعت باران گرفت اما خوشبختانه زود قطع شد.

پس از نهار حدود یک ساعتی در ساحل جزیره که پر از صدف‌های زیبا بود گشت زدیم و در آب‌های شفاف و کم عمق آن آبتنی کردیم.

سفرنامه مالدیو

کم کم دوباره هوا در حال خراب شدن بود که سوار قایق شدیم تا به مافوشی باز گردیم.

فضای جزیره مافوشی خیلی با آن چیزی در در تصوراتم از مالدیو بود فرق داشت. مردم بومی خیلی مقید به اسلام بودند و تمام دختران مانند دخترهای عرب، چیزی شبیه مقنعه به سر داشتند با لباس‌های بلند تا مچ پا. دخترهای جوان روژ لب قرمز تندی میزدند و بعضاً سایه چشم کشیده‌ای هم داشتند.

مشروب به هیچ وجه پیدا می‌شد اما فقط در یک هتل بصورت مخفیانه آبجو به خارجی‌ها فروخته می‌شد. غروب که می‌شد سر و صدای موزیک غربی به هوا بلند شد.

تمام رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌های ساحلی تبدیل به یک دیسکوی اسلامی می‌شدند و دختر و پسر در آن به رقص و شادی می‌پرداختند اما حجاب به هیچ وجه کنار نمی‌رفت و نوشیدنی الکلی هم در کار نبود.

یک پسر جوان کنار من آمد و یک کشتی کروز خیلی کوچک که در فاصله یک کیلومتری جزیره پارک شده بود را نشان داد و گفت خارجی‌ها شب‌ها به آنجا می‌روند. در داخل خاک جزیره مشروب خوردن ممنوع است اما در دریا مشکلی نیست.

به این فکر کردم که در همه کشورها یک راه در رو وجود دارد. پس از خوردن یک همبرگر بسیار خوشمزه به هتلمان بازگشتیم که بخوابیم.

روز سوم: اولین تجربه غواصی

این روز را به غواصی اختصاص داده بودیم. حسین از صبح زود رفته بود با چند دایو سنتر که لب ساحل بودند کلی چانه زده بود و حسابی تخفیف گرفته بود.

ساعت ۸ جلوی دایو سنتر بودیم و به اندازه کردن وت سوت (لباس غواصی) و فین و ماسک مشغول شدیم. قرار شد اول ما را به یک جزیره که ساحل کم عمقی دارد ببرند و پس از آموزش‌های مقدماتی برای دایو عمیق‌تر که نهایتاً تا ۹ متر پایین میرفت اقدام کنیم.

برای هر دو نفر یک مربی همراه شد و سوار قایق شدیم که به سمت جزیره اول حرکت کنیم.

غواصی در مالدیو

ابتدا به یک جزیره شنی کوچک که کمتر از ۲۰ متر طول داشت رفتیم و پس از آموزش‌های مقدماتی و تست کردان لوازم و یادگرفتن کار با آنها یک غوص در عمق کم را امتحان کردیم.

سپس سوار قایق شدیم و به یک سایت دیگر رفتیم که یک صخره مرجانی زیر آب بود. دوباره لباس‌ها و لوازم را به تن کردیم و وارد آب شدیم.

برای من که این اولین تجربه غواصی‌ام بود و تجربه‌ای شگفت‌انگیز بود. دیدن اینهمه تنوع ماهیان رنگ و وارنگ شوکه کننده بود و دوست داشتم زیر آب از خوشحالی فریاد بکشم.

غواصی در مالدیو

گاهی آنقدر هیجان زده می‌شدم که بدون توجه به مربی برای خودم می‌رفتم و او مجبور می‌شد من را از پشت بگیرد و برگرداند تا بیش از حد به عمق پایین‌تر نروم. در نهایت حدود ۴۰ دقیقه بعد با وجودی که هنوز عقربه فشار کپسول نشان میداد که ۵۰ بار هنوز هوا دارم به بالا برگشتیم. از شدت خوشحال انجام این فعالیت بینظیر در پوست خودم نمی‌گنجیدم.

البته کمی سردرد داشتم که شاید به دلیل بالا آمدن سریع بود و یا تنفس غلط در زیر آب. در هر صورت تا بخاوهیم به ساحل برگردیم سر دردم تمام شد. به مربیان نفری ۵ دلار انعام دادیم و به سمت هتل راهی شدیم.

عصر به گشت پیاده اطراف جزیره مافوشی پرداختیم. برخی از همراهان هم دوچرخه‌های هتل را برداشتند تا دور جزیره را با دوچرخه گشت بزنند.

سواحل مالدیو

به همراه تعدادی از دوستان نفری ۵ دلار پرداختیم تا ما را به کشتی کروز که در فاصله دو کیلومتری جزیره لنگر انداخته بود برویم.

حدود ۱۵ توریست خارجی بر روی کشتی حضور داشتند و انواع مشروبات با ۵ برابر قیمت در آنجا سرو می‌شد. در طبقه بالا و بر روی عرشه موزیک گذاشته بودند و برخی از گردشگران به رقصیدن مشغول بودند. حدود یک ساعتی ماندیم و سپس به سمت جزیره بازگشتیم.

روز چهارم: شنا با بزرگترین ماهی روی کره زمین

این روز به گشت آزاد اختصاص داشت. برای این روز دو گزینه داشتیم. یکی یک تور یک روزه برای رفتن به جزایری که ریزورت‌های بسیار سطح بالایی دارند و گشت زدن و صرف نهار و سپس بازگشت به جزیره و گزینه بعدی رقتن به جزایر غربی مالدیو برای دیدن کوسه نهنگ که بزرگترین ماهی روی کره زمین است. هر دوی این گشت‌ها ۸۰ دلار بود.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد کوسه نهنگ بر روی این نوشته کلیک کنید.

طبیعتاً انتخاب من مشخص بود. برای دوستانی که می‌خواستند برای دیدن ریزورت‌ها بروند هماهنگی‌های لازم را انجام دادم و بهمراه دو نفر از دوستان راهی دیدن کوسه نهنگی شدیم.

حدود دو ساعت در مسیری بسیار مواج حرکت کردیم. از شدت ضرباتی که به کف قایق می‌خورد به شدت کمر درد گرفته بودم و احساس می‌کردم دیسک‌های کمرم به ژله تبدیل شده‌اند.

بالاخره به نزدیکی یک جزیره رسیدیم و قایق ران و دستیارش مشغول گشتن به دنبال کوسه نهنگی شدند. چند قایق دیگر هم در آن اطراف دیده می‌شدند. پس از حدود ده دقیقه بالاخره قایق توقف کرد و گفت در زیر ما کوسه نهنگی قرار دارد. من که هرچه به آب نگاه می‌کردم چیزی تشخیص نمی‌دادم.

راهنمای اسنورکلینگ توضیح داد که به هیچ وجه به این حیوان دست نزنیم زیرا در صورت احساس خطر به قسمت‌های عمیق می‌رود و شانس مشاهده طولانی مدت آنرا از دست می‌دهیم.

با ماسک و اسنورکل و فین داخل آب پریدیم. حدود ۶ متر زیر پایم توانستم هیبت عظیمش را با آن خال‌های مشخص سفید تشخیص بدهم.

دیدنش بخاطر رنگ آبی پشت کمرش از بالا بسیار سخت بود. دوربینم را به راهنما دادم و چند غوص رفتم و توانستم به فاصله نیم متری آن برسم.

کوسه نهنگ

کوسه نهنگی کوچکی بود و نهایتاً ۴ متر طول داشت. این نوع ماهی که بزرگترین ماهی کره زمین بشمار می‌آید به طول ۱۸ متر هم میرسند.

با اینکه خیلی ذوق زده از مشاهده‌اش بودم اما دوست داشتم کوسه نهنگی بزرگتری را مشاهده می‌کردم. پس از حدود ۱۰ دقیقه به قسمت‌های عمیق رقت و از دید ما خارج شد. بر روی قایق برگشتیم.

دوباره قایق ران مشغول جسنجو برای پیدا کردن یک کوسه نهنگ دیگر شد و پی از یک ربع خوشبختانه موفق شد یک کوسه نهنگی دیگر که حدود ۷ متر طول داشت را پیدا کند.

به سرعت داخل آب پریدم و جزو اولین نفراتی بودم که به آن نزدیک شدم و راهنما که در پشت من می‌آمد توانست چند عکس ثبت کند. حدود یک ربع هم با این ماهی غول پیکر به شنا پرداختیم و سپس به قایق بازگشتیم.

کوسه نهنگ

مسیر برگشت دو ساعته همچنان مواج بود اما از آنجا که همراستا با موج‌ها حرکت می‌کردیم کمتر آزاد دهنده بود. حدود ظهر بود که به مافوشی بازگشتیم. هنوز بقیه گروه برنگشته بودند زیرا گشت آنها همراه با نهار بود و حالی غروب بر می‌گشتند.

بخاطر صرف انرژی زیاد و همچنین خستگی بخاطر تلاطم‌های قایق حسابی احساس خواب آلودگی می‌کردم و تا برگشتن گروه خوابیدم.

شب هنگام در ساحل شرقی جزیره که بسیار خلوت و کم رفت و آمد بود دور هم جمع شدیم و به گفتن خاطرات و آواز خواندن پرداختیم و سپس برای شام به رستوران‌های ساحلی رفتیم. من میگو سفارش دادم که بسیار خوشمزه طبخ شده بود.

روز پنجم: رفتن به ماله پایتخت مالدیو

صبح پس از صرف صبحانه لوازم را جمع کردیم و از هتل چک اوت کردیم. با یک قایق تندرو عازم جزیره ماله شدیم. باید شب آخر تور را در ماله می‌ماندیم زیرا برای صبح زود روز بعد باید به سمت ایران پرواز می‌کردیم.

ماله پایتخت مالدیو

یک هتل چهار ستاره در این جزیره گرفته بودم. جزیره ماله بر خلاف سایر جزایر که سواحل خوب برای شنا و ریزورت‌های آنچنانی دارد، هیچ چیز خاصی ندارد و صرفاً ساختمان‌های اداری و تجاری است.

سایت‌های گردشگری آن محدود به یک پارک بزرگ روبروی ساختمان پادشاهی سابق است که امروزه موزه شده است و همچنین یک مسجد قدیمی دارند.

جاذبه های مالدیو - سفرنامه مالدیو

یک ناوچه جنگی هم در اسکله لنگر انداخته بود و ظاهراً کل توان نظامی‌شان بود.

آنچنان این کشور از نظر توان نظامی ضعیف است که تعریف می‌کردند حدود ۱۵ سال قبل چند دزد دریایی به ماله حمله می‌کنند و کاخ ریاست جمهوری را به راحتی تصرف می‌کنند و چیزی نمانده بوده که حکومت این کشور سقوط کند اما با جانفشانی چند سرباز بالاخره نجات پیدا می‌کنند و تعدادی از دزدان کشته و بقیه در دریا متواری می‌شوند.

پس از اینکه یک دور کامل دور جزیره پیاده رفتیم، جلوی یک فروشگاه صنایع دستی توقف کردیم که سوغاتی‌های بسیار جذابی داشت.

شب خیلی زود خوابیدیم چون صبح روز بعد به سمت ایران پرواز داشتیم.

پادکست

پادکست مالدیو

برای شنیدن پادکست مالدیو بر روی این نوشته کلیک کنید