قبیله ماسایی یک قوم بومی نیمه عشایری در کنیا و شمال تانزانیا است.
مردم ماسایی دارای رسوم و سنتهای متمایز و لباس های متفاوتی نسبت به سایر قبایل آفریقا هستند.
این قبیله به واسطه اقامت در پارک ملی ماساییمارا بسیار شناخته شدهاند. جمعیت این قبیله حدود ۹۰۰.۰۰۰ نفر تخمین زده می شود.
به زبان بومی مردم ماسایی «ما» گفته میشود. بخشی از زبان سواحیلی که زبان رسمی کنیا و تانزانیا است، از زبان «ما» برگرفته شده است.
با توجه به تاریخ شفاهی قبیله ماسایی، این مردم ابتدا در شمال دریاچه تورکانا در شمال غرب کنیا ساکن بودهاند و سپس در قرن ۱۵ میلادی به سمت جنوب مهاجرت کردند و تا قرن ۱۷ و ۱۸ بخش بزرگی از مرکز تانزانیا تا شمال کنیا را به تصرف خود در آوردند.
قلمرو قبیله ماسایی در قرن ۱۹ بیشتر ریفتولی را در بر گرفت. در این زمان ماساییها گلههای گاوهایشان را تا شرق دریاچه تانگانیکا در کشور تانزانیا میچراندند.
ماساییها معمولاً مسلح به نیزه و سپر هستند اما ترسناکترین سلاح آنها چماقهایی است که از یک چوب محکم حدوداً نیم متری با یک زائده برجسته بزرگ در سر آن با هنرمندی تمام تراشیده شده و آنرا با دقت فراوان تا حدود ۱۰۰ متر پرتاب میکنند.
ماساییها بسیار سنتگرا هستند و همیشه در مقابل خواسته دولتهای کنیا و تانزانیا برای داشتن یک سبک زندگی مدرن، مقاومت کرده اند. آنها همیشه خواهان داشتن مراتع و چراگاه در چندین پارک ملی تانزانیا و کنیا هستند و از اینرو با دولتهای این کشورها مسئله داشتهاند.
قبیله ماسایی در قرنهای گذشته، محکم در مقابل بردهداری ایستادند و امروزه نیز با گسترش شهرنشینی، زندگیشان در سرزمینهای وحشی و شکار کردن و چراندن گاو را به زندگی در شهرها ترجیح دادند.
مردم کوچ نشین ماسایی از خانههایی به شکل گرد که توسط زنان قبیله با چوبهای نازک و پهن گاو درست میشوند، استفاده میکنند که اینکاجیجیک نامیده میشود.
مردان قبیله برای حفاظت از گاوها در مقابل حیوانات وحشی، فنسهایی از تیغهای درخت آکاسیا بر دور دهکدههایشان درست میکنند.
جامعه قبیله ماسایی به شدت پدرسالار است و مسنترین مردان هر دهکده، مهمترین افراد تعیین کننده هستند.
مردم ماسایی یکتاپرست هستند و خدای آنها اِنکای یا اِنگای نام دارد.
آنها مراسم تدفین رسمی ندارند و جسد مردگان خود را جایی بیرون از دهکده رها میکنند. البته در گذشته مراسم خاکسپاری فقط برای روسای بزرگ قبیله انجام میشد.
محور اصلی زندگی مردم ماسایی گاوهایشان است که منبع اصلی غذایشان بشمار میآید و یکی از غذاهای مخصوص آنها نوشیدن خون تازه گاو است که با بریدن یکی از رگهای کوچک گردن گاو و جمع کردن خون در یک کاسه بدست میآید.
در میان قبایل ماسایی و حتی سایر گروههای قومی دیگر در آفریقا،تعداد فرزندان و گاوها، تعیین کننده میزان ثروت مردان است. مردی که گاوهای فراوان اما فرزندان کمی داشته باشد فقیر شمرده میشود و همچنین برعکس.
یک اسطوره ماسایی میگوید که خدا تمام گاوهای روی زمین را برای آنها آفریده و اگر در هر جای کره زمین گاوی وجود دارد متعلق به ماساییهاست. از اینرو آنها دزدیدن گاوهای دیگران را امری درست و به حق میدانند. هرچند که این اقدام امروزه بخاطر قوانین دولت کنیا کمتر متداول است.
موسیقی سنتی ماساییها شامل ریتمهایی بسیار ساده است که با همخوانی یک گروه از خوانندگان و یک خواننده تکخوان که اولارانیانی نام دارد، اجرا میشود.
در آوازخواندن و موسیقی ماساییها، از شاخ کودو به عنوان شیپور برای آغاز موسیقی استفاده میشود.
در بیست سالگی پسران جوان مراسمی برای ورود به مردانگی برگزار میشود که به آن اونوتو میگویند و اجرای موسیقی و رقص از عناصر اصلی این مراسم است.
رقصهای این جشن به این صورت است که زنان در یک خط پهلو به پهلوی هم میایستند و با حرکات سر و گردن و سینه آوازهایی را با یک ریتم ثابت میخوانند و مردان هم در صفی در مقابلشان متعاقباً آواز میخوانند و سپس یک به یک با جهشهای بلندی به هوا میپرند.
پسران جوان بین ۱۲ تا ۱۶ سالگی ختنه میشوند که بخشی از آیین مرد شدن آنان است. آنها در حین این عمل نباید گریه کنند و یا آثار دردکشیدن را بروز دهند که در اینصورت برایشان نشانه ضعف است و ممکن است دیگر شانس ازدواج را از دست بدهند زیرا دختران از ازدواج با فردی ضعیف امتناع میکنند.
پسران پس از ختنه تا چند ماه لباس سیاه میپوشند.
لباس مردم ماسایی با توجه به جنسیت و محل سکونت اندکی متفاوت است. این لباسها در قدیم به رنگ قرمز بود که با پوست حیوانات و نیز با پشم بز و گوسفند بافته میشد و با دانهای گیاهی به رنگ قرمز رنگآمیزی میشد.
در دهه ۱۹۶۰ این پارچهها با الیاف مصنوعی با طرحهای چهارخانه جایگزین شد. در حال حاضر لباس مردان ماسایی پارچهای است که به دور خود میپیچند که به آن شوکا میگویند و ممکن است به رنگهای قرمز، سبز، آبی و یا مشکی باشد.
یکی از رسوم جالب مردم ماسایی سوراخ کردن گوشها به منظور زیبایی است. آنها با آویزان کردن وزنههایی به گوشهایشان، در دراز مدت باعث گشاد شدن سوراخ گوشها میشوند. همچنین آنها یکی از دندانهای پیشین فک پایین را نیز برای زیبایی می کشند.
البته این رسوم امروزه توسط دولت ممنوع شده و اگر بچهای گوشش سوراخ شده باشد و یا دندانش کشیده شده باشد از پذیرفتن او به مدرسه خودداری میشود.
این بدین معنی است که بچههایی که گوششان سوراخ شده از یک وعده غذای رایگان دولتی و دو دست لباس در سال محروم میشوند و از آنجا که مهمترین وعده غذای بچهها همان است که در مدرسه میخورند پس پدر مادرها این رسم را به مرور دارند کنار میگذارند.
سیاستهای دولت با محوریت حفظ پارکهای ملی و ذخایر طبیعی، ممنوعیتهایی برای قبایل ایجاد کرده و زندگی به سبک سنتی ماسایی را مشکل کرده است.
البته در سالهای گذشته پروژههای برای کمک به رهبران قبایل در راستای ایجاد تعادل میان حفظ فرهنگ و زندگی سنتی و آموزش در مورد دنیای مردن به کودکان ماسایی باه اجرا در آمده است.
دیدگاه خود را بنویسید